قبل از اینکه خطبه رو بنویسم اینو بگم که همه شما اینا رو خوندید ومیدونید فقط از این جهت گذاشتم که تاریخ روز به روز در حال تکرار می باشد فقط و فقط آدمیان اینم در اسمهای متفاوت میباشند وگرنه هرکسی بسته به شخصیتش اگر در خودش جستجو کند بیربط با گذشتگان نمیباشد. در ضمن در پایان خطبه توضیحی داده نمی شود و اسمی از اشخاص برده نمی شود باشد تا خودشان قضاوت کنند
ترجمه خطبه 233 نهج البلاغه
در روایت وارد شده است که:روزی سلیمان نبی (علیه السلام)شنید که گنجشک نری با ماده می گویدکه: نزدیک من بیا تا با تو جفت شوم شاید که خدا پسری به ما کرامت فرماید که یاد خدا بکند که ما پیر شده ایم
سلیمان نبی (علیه السلام) از سخن او تعجب کرد و گفت:این نیت خیر آن گنجشک از پادشاهی من بهتر است.
و روزی بلبلی خوانندگی ورقص میگرد. سلیمان نبی (علیه السلام) گفت که:می گوید که:من نیم نیم خرما که بخورم پروا ندارم اگر دنیا نباشد.
ما واقعا چرا انقلاب کردیم؟ چرا اینقدر آدم کشته شدند؟ما گناهی نکرده بودیم که بگویییم که به خاطر گناه ما بود که عراق به ما حمله کرد. بلکه به خاطر این که یک حکومت اسلامی بود. یک حکومت مستقل بود و موج بیداری در دنیای اسلام پیچید-در خود عراق در کشورهای عربی در کشورهای اسلامی هممه اینها احساس کردند که وقتی بیداری اسلامی آمد ممکن است دامن آنها راهم بگیرند"لذا متحد شدند. به عبارت دیگر به خاطر یک نفطه قوت در ما بود که ما حمله کردند نه به خاطر یک نقطه ضعف در ما.
بعد هم هشت سال فشار آوردند و همه این توان عظیم را به خرج دادند اما نتوانستند یک وجب از خاک ایران را از ما بگیرند. آنها می خواستند حداقل همه خوزستان را ببرند. البته آنها میگفتند تا تهران میرویم . اما اگر فقط همان خوزستان را هم می بردند برایشان کافی بود آیا این چیز کمی است؟(بیانات مقام معظم رهبری در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسؤل و سر دبیران نشریات دانشجویی1377/12/4 )
این قسمتی از صحبتهای رهبر را نوشتم برای کسانی که دم از ولایت می زنند اما کار دیگر میکنند.
