اسکریپت
تقسیم بندی کلی فرقه ها
وقتی فرقهها را بررسی میکنیم به چند دسته تقسیم میشوند :
1-عرفانهای هندی
2-عرفانهای آمریکایی
3-عرفانهای چینی و خاور دور
4-عرفان مسیحی
5-عرفان یهود
6-عرفانهای اروپایی
این چند دسته مهمترین دستههای این عرفانهای نوپدید در دنیا هستند. البته عرفانهای «آفریقایی» هم هستند اما خیلی مطرح نشدند، چون آفریقاییها رسانه قوی و قدرت تبلیغاتی نداشتند.
وجوه مشترک تمام فرقهها
1- این جریانات تقریباً وجوه مشترک دارند. اکثر اینها «انسانمحور» هستند، چون «اُمانیستی» هستند. وقتی در این فرقهها تحقیق کنید، میبینید همه چیزهایی که میگویند مال انسان است، نه انسان برای رسیدن به خدا، «انسان بماهو انسان».آرامش، خلسه، تنهایی، مدیتیشن، تمرکز، خودآگاهی، و حتی خودخدایی و... مسائلی است که هرکدام از این عرفانها ترویج میکنند. یعنی همهاش برای خود(نفس).
درست است در عرفان اسلامی هم خود لحاظ شده اما خود برای عبور از خود است. حضرت امیر میفرماید: «عارف کسی است که نفس را شناخت و آن را پاک کرد و آن را از هرچه که از خدا دورش میکند رها کرد.» به قول خواجه شیراز «غلام همت آنم که زیر چرخ کبود / زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است» یعنی خودت را بشناس تا از پتانسیلها برای رسیدن به خدا استفاده کنی اما در شبهعرفانها اینطور نیست. چون آنها خدامحور نیستند، انسان محورند.
2- مسأله دوم اینکه این فرقهها عمدتاً «ضد معاد» و «تناسخگرا» هستند. یعنی معتقدند که وقتی انسان در این دنیا میمیرد جسم از بین میرود ولی روح باقی است و وارد یک جسم دیگر میشود؛ و مدام گردش میکند تا به ابدیت نهایی و به تکامل نهایی عالم میرسد. برخی هم معتقدند که در یک دوره زمانی روح و جسم با هم از بین میروند و تمام میشوند؛ یعنی به معاد قائل نیستند.
3- سومین ویژگی «شریعتستیز» بودن است. عمده فرقهها با شریعت مبارزه میکنند، خصوصاً اسلام. فرقهها عمدتاً«شخصمحور» و «رهبرمحور» هستند. اسلام شخصمحور نیست؛ «کتاب محور» است. «قانون محور» است، «سند محور» است. «وحی محور» است. ولی در این عرفانها شخص، محور است. مثلاً «اوشو» یک محور میشود، فکر اوشو هرچه است با دین و شریعت مبارزه میکند. «پائولو کوئلیو» یک شخص است. اینها خیلی مهم است.
ستاره پنج پر، دو مثلث معکوس روی هم (ستاره داود)، صلیب معکوس ( ضد مسیحیت) و نشانه آمون خدای مصریان را ازجمله نمادهای پیروان شیطان پرستی است.
4- اینها عموما سعی دارند انسان را از فضای اجتماعی و فضای فعالیتهای اجتماعی دور کنند. این چهارمین ویژگی است. یعنی «انزواطلبی»، یوگا، مدیتیشن، تمرکز، جلسات خاص خودی و آرام کردن خود. البته برای خام کردن مردم حقه و شگرد هم دارند. یعنی از حربههای مختلف استفاده میکنند. آنها میگویند مگر نماز آدم را آرام نمیکند؟ یوگا هم به آدم آرامش میدهد! ظاهراً هم ممکن است موقتاً چند وقتی آرام شوی و تسکین موقت به وجود بیاید، اما این دائمی نیست. اینها شریعتستیز و شریعتگریز هستند؛ نه فقط شریعت اسلام، بلکه از شریعت یهود و مسیحیت هم فرار میکنند.
5- فرقهها «عقلستیز» هستند و «شستوشوی مغزی» یکی از مهمترین راهکارهاست. چون رهبر یک فرقه میخواهد مدیریت کند و همه از او اطاعت کنند، عقلگریزند. با عقل مبارزه میکنند و سعی میکنند فردی را در جامعهبار بیاورند که با عقل مبارزه کند.
6- «کرامت محور» هستند. یعنی تلاش میکنند یک سری کارهای خارقالعاده را تبلیغ کنند. طیالارض و... همین چیزهایی که آقایان به اسم عرفان اسلامی تبلیغ میکنند و اشتباه هم هستند و ما مخالفیم؛ چون عرفان اسلامی هدفش این چیزها نیست. مثل طیالارض، طیالماء، زندگیهای آسمانی، بشقاب پرندهها و...
در همان فرقه معبد که قبلا ذکر شد این 913 نفر برای این خودکشی کردند که بشقاب پرندههای آسمانی بیایند روحشان را ببرند. یعنی آن قدر شست و شوی مغزی شده بودند همه باور کردند و با زن و بچه همگی خودکشی کردند. یک جمعیتی خودشان را به طرز وحشتناکی کشتند برای این که به بشقاب پرندههای فضایی ملحق شوند(ادامه دارد).